مرجع شعر و موسیقی

مرجع شعر و موسیقی

مرجع شعر و موسیقی

مرجع شعر و موسیقی

خداحافظ نگو.....

خداحافظ نگو وقتی هنوز درگیر چشماتم

خداحافظ نگو وقتی تو هر جا باشی همراتم

تو اون گرمای خورشیدی

که میری روبه خاموشی

نمیدونی چقدر سخته شب سرد فراموشی

شبی که کوله بارت رو میونه گریه می بستی

یه احساسی به من میگفت هنوزم عاشقم هستی

خداحافظ نگو وقتی

هنوز درگیر چشماتم

خداحافظ نگو وقتی تو هر جا باشی همراتم

چرا حالت پریشونه

چرا مایوس و دلسردی

خداحافظ نگو وقتی هنوزم میشه برگردی

تو یادت رفته اون روزا یکی تنها کست می شد

خداحافظ که میگفتی خدا دلواپست میشد 

خداحافظ نگو هنوز درگیر چشماتم

خداحافظ نگو وقتی...

به نام من.....

ببین تمام من شدی اوج صدای من شدی

بت منی شکستمت وقتی خدای من شدی

ببین به یک نگاه تو تمام من خراب شد

چه کردی با سراب من که قطره قطره آب شد

به ماه بوسه می زنم به کوه تکیه می کنم

به من نگاه کن ببین به عشق تو چه می کنم

به ماه بوسه می زنم به کوه تکیه می کنم

به من نگاه کن ببین به عشق تو چه می کنم

منو به دست من بکش به نام من گناه کن

اگر من اشتباهتم همیشه اشتباه کن

نگو به من گناه تو به پای من حساب نیست

که از تو آرزوی من به جز همین عذاب نیست

هنوز می پرستمت هنوز ماه من تویی

هنوز مومنم ببین تنها گناه من تویی

به ماه بوسه می زنم به کوه تکیه می کنم

به من نگاه کن ببین به عشق تو چه می کنم

به ماه بوسه می زنم به کوه تکیه می کنم

به من نگاه کن ببین به عشق تو چه می کنم

غم.....

میان قلب من اندوه جاریست

دلم تنها و بی کس چون قناریست

چو گل در خاک گلدانی غریبه

درون پوسیده و ظاهر بهاریست

شکستم سوختم طاقت سر آمد

بگو با من:دوایت بردباریست

که را گویم در این قربت خدایا

مرا در سینه زخمی سخت کاریست

درون قاب کوچک زنده ماندن

نشان از لحظه های بی قراریست

نمی دانم چرا غم آشنایم

همیشه شادی از قلبم فراریست

زندگی.....

نوشتن بر خاک آسان تر و بر سنگ سخت تر است !!!

 

با انگشت بر خاک می نویسی وبا تیشه بر سنگ

 

نوشته های خاکی میهمان اولین نسیم است

 

نوشته های سنگی میهمان تمام تاریخ

 

زندگی را بر خاک می نویسی یا بر سنگ ؟!



ای عشق مدد کن که به سامان برسیم

چون مزرعه ی تشنه به باران برسیم

یا من برسم به یار و یا یار به من

یا هردو بمیریم و به پایان برسیم


گل اگر خار نداشت دل اگر بی غم بود
 اگر از بهر پرستو قفسی تنگ نبود
 زندگی،عشق،اسارت،قهر،آشتی، همه بی معنا بود



سرسبز ترین بهار تقدیم تو باد
آواز خوش هزار تقدیم تو باد
گویند که لحظه ای ایست روییدن عشق
آن لحظه هزار بار تقدیم تو باد


ای عشق، شکسته ایم، مشکن ما را

اینگونه به خاک ره میفکن ما را

ما در تو به چشم دوستی می بینیم

ای دوست مبین به چشم دشمن ما را



پروردگارا ... به من بیاموز ...
دوست بدارم کسانی را که دوستم ندارند ...
گریه کنم برای کسانی که هیچگاه غم مرا نخوردند ...
لبخند بزنم به کسانی که هرگز تبسمی به صورتم
ننواخنتند ...
و عشق بورزم به کسانی که عاشقم نیستند !